اهداف تعليم  و تربيت اسلامي و راه دستيابي به آنها 

·       اهداف اعتقادي

1-  پايبندي به اصول اعتقادي و مباني ديني واحكام اسلامي:

- جايگاه توحيددرنظام اسلامي: اسلام ،دين توحيداست وتوحيديعني رهايي انسان ازعبوديت واطاعت وتسليم دربرابرهرچيزوهركس بجزخدا،يعني گسستن بندهاي سلطه ي نظامهاي بشري،يعني شكستن طلسم ترس ازقدرتهاي شيطاني ومادي،يعني تكيه براقتدارت نهايتي كه خداوند در نهاد انسان قرارداده واز او بكارگيري آنها را همچون فريضه يي تخلف ناپذيرطلب كرده است.

- هدايت به دين وفضايل اخلاق: مردم راهدايت كنيد، ذهن مردم راروشن كنيد، مردم را به فراگرفتن دين تشويق كنيد،دين صحيح وپيراسته را به آنان تعليم بدهيد،آنان رابافضيلت واخلاق اسلامي آشناكنيد، با عمل و زبان فضيلت اخلاقي را درآنها بوجود بياوريد، مردم را موعظه كنيد، ازعذاب خدا، ازقهرخدا،ازدوزخ الهي بترسانيد انذاركنيد انذار سهم مهمي دارد، فراموش نشود آنها رابه رحمت الهي مژده دهيد، مومنين وصالحين و مخلصين وعاملين را بشارت دهيد، آنهارابامسائل اساسي جهان اسلام و بامسائل اساسي كشور آشناكنيد.

- تربيت براساس دين : همین برادران امورتربيتي كه دراينجاهستيد، تربيت براساس دين ومعيارهاي آن رابرنامه ي خودشان قرار بدهند.

-  بنده صالح شدن: بنده صالح خداكسيت؟آن كسي كه بيشترازهمه معارف اسلامي رامي داندوبيشترازديگران متصف وموصوف به آن معارف است.

-  همراهي ايمان وعمل صالح: ايمان هرگاه باعمل صالح همراه شود مي توان همه حوادث دنياراتحت الشعاع قراردهد.

-  فهماندن اسلام: مسئووليت شما فهماندن اسلام است واين وظبيفه اي حساس وسنگين است.

-  ضرورت معرفت به اسلام راستين: اكنون زماني نيست كه تنهاازراه احساسات قادربه مقابله بادشمنان اسلام وانقلاب باشيم .مسلح شدن همه مابه تعاليم اسلام،اسلام قرآن،اسلام حديث ودريك كلمه(اسلام راستين)ضرورت مسلم زمان ويكي ازواجبات عصرماست.تعميق انقلاب وآسيب ناپذيري انقلابيون،تنهاازاين راه ممكن مي شودوهراندازه كه معرفت مانسبت به عمق وژرفاي اصول واحكام تعالي بخش اسلام بيشتر شود،توان ونيروي مابراي مقابله بانقشه هاوتوطئه هاي جبهه ضد انقلاب ،بيشتر و پايه­هاي وحدت ويگانگي، مستحكم ترخواهد بود.تنها در اين صورت است كه دشمنان دوست نما را از دوستان واقعي مي توان شناخت.

2- آشنايي باسيرتكامل اديان و دفاع با استدلال از اصول اعتقادي خود.

هدف اديان رستگاري انسان : بي شك اديان همگي فلاح ورستگاري ونجات انسان راهدف خود دانسته اند وهريك به تناسب زمان و مكان و ظرفيت مخاطبان، برنامه­اي را ازسوي خداوند به ميان مردم آورده اند.آنان عموماً براي ابلاغ وتحقق بخشيدن به پيام خود، متحمل مجاهدتي دشوار وطولاني گشته و نمونه هاي ممتازي از فداكاري درراه عقيده و راه خودرادريادها ماندگارساخته­اند.اين جهاد وتلاش مومنانه، براي رستگاري مردم و در راه خدا و عموماً در برابر اميال وغرض­ها يا در برابرجهالتهايي بوده است كه صاحبان اغراض به آن دامن زده اند.

3- انجام اعمال با اتكال به خداوندواعتماد به او: جوان دانشجوودانش آموزبايدخودسازي كند.خودتان راباتربيت ديني بسازيد.امورتربيتي خوب است ،معلم تربيتي خوب است،گوينده­ی تربيتي خوب است،اماآن كسي كه ازدرون خود،موعظه كننده وتربيت كننده يي نداشته باشد- ((واعظ من نفسه)-اين تربيتها به كارش نمي آيد.خودتان رابسازيد،بانفس مبارزه كنيد، اجراي حكم الهي رادرمحدوده ي شخص خودتان بزرگ بشماريدوبه نماز، به توجه به خدا، به دعا و به توكل اهميت بدهيد، اين شماراپولادين خواهدكرد.

4-آشنايي بازندگي انبياء وائمه معصومين(عليه السلام)والگوقراردادن رفتارآنان:

تمام تلاش انبياءالهي وائمه معصومين عليه السلام اين بودكه، انسان را درمسيردرست كه همان راه مستقيم والهي است قراردهند.واگربا اين ديد به قرآن بنگريم آنگاه ارزش تعليم وتعلم قرآن درجامعه براي مامشخص خواهدشد.

5-آشنايي بافلسفه تولي وتبري وحساس بودن نسبت به رعايت آنها

محبت اهل بيت ^{عليه السلام} ميراث نسلهاي گذشته: وقتي محبتي بنيـــادي شد،  مثــل خصــال انساني ارث مي رسد و از نسلي به نسل ديگر منتقل ميشود؛  مثــل محبت حسين ابن علي عليه السلام يامحبت اهل البيت ^{عليه السلام}.

*ارتباط مستحكم امت باامام.

6- حاكميت ولايت فقيه رايك اصل قطعي دانستن و قدرت تبيين استدلال درمورد آن را داشتن

رسالت اصلي دين منوط به مساله حكومت و ولايت :

   دين يك مجموعه احكام است، اگر مساله حكومت و ولايت را از دين بگيرند، دين يقيناً نخواهدتوانست رسالت اساسي خودرابه انجام برساند.اصولا ًبدون امامت و ولايت جامعه مسلمين داراي نظام نيست.ازنظراسلام افراد نمي­توانند بريكديگرحكومت كنند. درغيبت ائمه، فقهاي امت،دين شناسان وآگاهان به شكل انسان،حكومت خدا برمردم را تجلي مي­دهند. بانگـــاهي به تاريخ متـوجه مي شويم اگر ائمه داعيه حكومت نداشتند هيچگونه تعرضي نسبت به آنها انجام نمي گرفت .تمام بحث ائمه و نزاع­ها برمحور امامت ،حكومت وحاكميت و ولايت عامه برمسلمين و حكومت سياسي بود.

اصل ولايت فقيه نقطه درخشان نظام : اصل ولايت فقيه وپيوستن همه ي راههاي اصلي نظام به مركز ولايت،نقطه ي درخشان نظام اسلامي، وتحقق آن،يادگارارزنده وفراموش نشدني حضرت امام خميني رحمه الله است .مردم ما درطول يازده سال اخير،وفاداري واخلاص كامل خودرانسبت به اين اصل، درهمه ي ميدانها نشان داده اند وامام عظيم الشان ما، خود بزرگترين مدافع وسرسخت­ترين پشتيبان اين اصل وپذيراي جدي همه­ی آثار و لوازم آن بود.اين اصل همان ذخيره ي پايان ناپذيري است كه بايدمشكلات نظام جمهوري اسلامي رادرحساسترين لحظات وخطرناكترين گردنه هاي مسير پرخطر جمهوري اسلامي حل كند وگره­هاي ناگشودني را بگشايد. دفاع غيورانه امام عزيز ازمساله ي ولايت ورهبري كه بي گمان تصدي رهبري به وسيله ي خودآن بزرگوار، كمترين تاثيري درآن نداشت ناشي ازدرك وايمان عميق به همين حقيقت بود.

7- نمازراستون دين دانستن وآن را در اول وقت  ادا كردن:

نماز آشنابخش معارف الهي:

  نمازي كه با تدبردر معاني و بدون سهو و غفلت گزارده شود،انسان را روزبه روز به معارف الهي آشناتر و به آن دلبسته­تر مي سازد.

نماز تابش نور بصيرت بردل : نماز،آنگاه كه باحال وحضوروآداب گزارده شود،روح آدمي رابه نيازمندي ذاتي وي آشنا مي­ساز دوريشه كبر و تفاخر و جبروت موهوم رادر درون او مي­سوزاند.خشوع در برابر پروردگار ، نور بصیرت را بر دل او می تابد و سایه وهم آلود خود بزرگ بینی را از آن می زداید....

 نمازسرچشمه جوشان اميدو اعتقاد و اراده:نمازباحضور وتوجه،نمازي كه ازيادوذكرسرشاراست، نمازي كه آدمي درآن باخداي خودسخن مي گويدوبه اودل مي سپارد،نمازي كه والاترين معارف اسلام راپيوسته به انسان مي آموزد،چنين نمازي انسان را ازپوچي وبي هدفي وضعف مي رهاندوافق زندگي رادرچشمش روشن مي سازد وبه او همت واراده وهدف مي بخشدودل را ازميل به كجروي وگناه وپستي نجات مي دهد.

8- روحيه جهادگري داشتن وشهادت را سعادت دانستن

شهادت و جهاد در راه خدا:   هدف تعليم وتربيت دررژيم گذشته بارآوردن افراد براي كسب مقام وپول بود ولي هدف شما امروز شهادت وجهاددرراه خداست واين امر به دليل تحصيل درمحيط اسلامي وانقلابي است.

شكل جهادي داشتن تعليم وتربيت: شما كاربسيار شايسته اي انجام داده ايدكه قلم ودانش وتعليم وتحصيل راباجهاد و مبارزه وپيكاردرهم آميختيد،اين همان شكل درست ورود به صحنه هاي اجتماعي،دربينش عميق اسلامي است.

·       اهداف اخلاقي

1- ازعوامل گناه ولغزش دوري جستن: يكي ازعوامل دوري جستن ازگناه ولغزش داشتن تقوا است وتقوا در اسلام به معناي مراقبت دائمي يك انسان ازحركت خوددرمسير و انگيزه هاي خود واز آن سمتی است كه آن را اتخاذكرده و دارد حركت مي كند.

2- ارزشها وضد ارزشها راتشخيص دادن وبه پاسداري از ارزشها پايبند بودن

3- دررفتاروگفتارخودبه رعايت حياوعفت پايبندبودن: مازن رابه عفت وعصمت وحجاب وعدم اختلاط وآميزش بي حد و مرز ميان زن ومردو فقط كرامت انساني وآرايش نكردن در مقابل مردان بيگانه براي اين كه لذت ببرنــد دعوت مي كنيم،آيااين بداست؟اين كرامت زن مسلمان است.

4- اطاعت ازوالدين را وظيفه خوددانستن وديگران را نيزبه اطاعت ازآنها تشويق كردن

5- انجام كارخير را درراه خدا عبادت بشمارد :

دعوت به خداكردن نه خود : اين همان توصيه فراموش نشدني امام بزرگوارماست كه به خدادعوت كنيم نه به خود،دعوتي كه اززبان برمي خيزدوبه منيّتهامتكي است،دعوت به خوداست، دعوتي كه ازدل پاك برمي خيزد و به ارزشهاي الهي متكي است،دعوت به خداست.

حركت در راه خدا: وقتي كه انسان درراه خداحركت مي كند وبراي اوكارميكند، هنگامي كه سختيهارا مشاهده كرد، مي فهمدكه وظيفـــه فوري تر است زماني كه خطر را ديد، مي فهمدكه دفــاع واجب تراست، پس شاداب­تــر و پرانگيزه­تر مي شود. واقعاً در راه خدا، سختي و مانع و مشكلات وانواع چيزهايي كه آدمهاي معمولي رامايوس مي كند و قدرنشناسي كه بحمدالله در مورد شماهانيست وملت واقعاً قدرشناس مسئوولانند-انسان را ازپا نمي اندازد و اورا مايوس نمي سازد وانگيزه را كم نمي كند.

 خدمت به مردم:  اين را توجه داشته باشيدكه حركت وتلاش، بايستي لحظه بی­وقفه پيدا نكند،هيچ ساعتي ازساعات مفيد زندگي من وشما، بايستي بدون كارمفيدي براي اين مردم نگذرد.اين مردم، حقيقتاً شايسته ي خدمتند.ماها اگربتوانيم خدمتگذار اين مردم باشيم وثابت كنيم كه واقعاً به مردم خدمت مي­كنيم، بزرگترين افتخاراست.

6- ازلباسهاي مناسب اسلامي وايراني استفاده ميكند: افتخار به لباس ملي نمودن واجتناب وبرخوردباپوشش­هاي نادرست واغواگر داشتن.

·       اهداف علمي

 1- ارتباط پديده هاي ساده علمي،تجربي ومحيطي رادرك مي كند

كسب تجربه براي ساختن كشور : شماجوانان عزيز.....بايد بدانيدكه امروز مسئوليت سنگيني بردوش شماست وآن،مسئوليت خودسازي است،خودسازي ازلحاظ علمي وفكري،خودسازي ازلحاظ نيروي جسماني،خودسازي ازلحاظ صلاح اخلاقي،خودسازي ازلحاظ معرفت ديني وعمل ديني، خودسازي ازلحاظ كسب تجربه براي ساختن كشور.

2- اطلاعات كافي درحوزه هاي علوم طبيعي ،اجتماعي وانساني داشته ودرزندگي ازآنهااستفاده كند

3- دانستن زبان عربي درسطح درك معناي برخي ازسورقرآن،احاديث،واذكارنمازودعاهاي متداول

 عربي كليدگنجينه هاي معارف اسلامي: زبان عربي كليدگنجينه هاي معارف اسلامي است،شمابايدزحمت بكشيد تازبان عربي رابه روال سابق درآوريد.

4-               علاقه داشتن به تفكرومباحثه وآشنايي عملي باروش تحقيق داشتن:

پيگيري واهتمام به تحقيق : الان متاسفانه درطبقه ي متعارف محصل ما،ازدبيرستان تادانشگاه،يك حالت سهل گرايي،سهل انديشي وسهل انگاري درمسايل علمي وبي حوصلگي وبي اهتمامي به معلومات وجوددارد،كه دردانشگاههاي ماهم هست،بااين كه استعدادهابالاست.افرادي كه دراين مساله واردندومطالعه وتحقيق كرده اند،نتيجه ي تحقيقاتشان اين است كه جوان ايراني دردانشگاه به اصطلاح پروژه ي تحقيقاتي رامي گيردواستعدادهم نشان مي دهد،اماآن پيگيري واستمراروآن دلسوزي واهتمام لازم راندارد.درواقع يك حالت بي اعتنايي وبي حالي وتنبلي ذهني برنسلهاي نووروبه رشدمان حاكم است،كه اين براي كشوربسيارخطرناك است.اين،ازكودكي بايددرآموزش وپرورش تامين بشود.آموزش و پرورش بايدخوب يادبدهد. 

5- فراگرفتن عميق آموزشهاي ديني : مادرس ديني را يك درس جداگانه قرارداده ايم ،آن هم باجذبه هاي بسياركم وكتابهايي نه چندان گيرا،بلكه دربعضي درسطوح هم گيرانيست،هم عمق ندارد.دربعضي از سطوح ممكن است مثلاً عمق داشته باشد،ولي گيرا نباشد.بالاخره آن طوركه ماديده ايم، نقايصي دارد.

·        اهداف فرهنگي وهنري

1-  براي فراگيري هنرموردعلاقه خودتلاش نمايد

 هموار سازی هنر آموزی برای جوانان : هنرمنداني كه قدرت آموزش اصولي هنري رادرخودمي بينند، بايد به ياري جوانان بشتابند.انجمن هاوكانونهايي كه درآن پيشكسوتان هررشته، اصول وفنون آن رشته رابه جوانان بياموزند،بايد تاسيس شود ومسئولان دولتي نيزبايد راه اين حركت رابراي مشتاقان اين خدمت فرهنگي وهنري بازو هموارسازند

2- به مفاخرفرهنگ و هنرآشنا بودن و ازآنها استفاده كردن

3) به مطالعه تاريخ وفرهنگ وتمدن اسلام ،ايران وجهان علاقه­مندبودن : انقلاب اسلامي آمد همچون مشتي محكم برسينه مهاجم خورد و او را عقب انداخت و تهاجم رامتوقف كرد. شما دردوران اول انقلاب مشاهده كرديدكه ناگهان مردم ما ظرف مدت كوتاهي تغييرات اساسي درخلقياتشان احساس كردند. روحيه ي گذشت درمردم زيادشد،حرص وطمع كم شد، حس همكاري گسترش يافت، گرايش به دين توسعه پيداكرد، اسراف كم وقناعت زيادشد، جوانهاي مابه فكر فعاليت وكارافتادند، بسياري كه به شهرنشيني عادت كرده بودند، به روستاهارفتند، گفتندبرويم كار وتوليد كنيم، شبه كارهايي كه مانندگياه هرزه در زندگي اقتصادي  مردم ريشه دوانده بود، كم شد، اين تحول فرهنگي مربوط به همان چند سال اول انقلاب بود، يعني زماني كه تلاش روز به روزدشمن براي پاشيدن بذرفرهنگ واخلاقيات فاسد متوقف شده بود. دراين مدت يك نوع گرايش و توجه خاص به اسلام ، فرهنگ، اخلاق، آداب وخلقيات اسلامي كه درضميرمردم مابود دوباره زنده شد. البته اين گرايش عميق نبود.

4) به زبان ولهجه محلي خود علاقمند بودن : مرگ زبان يك ملت ، مرگ فرهنگ آن ملت است. هرملتي كه زبان ملي عاريتي وغيراصيل داشته باشد،نمي تواند ادعا بكندكه فرهنگ بومي اصيل وديرين وريشه دار دارد.

·       اهداف اجتماعي

الف) براي تقويت ارتباطات عاطفي و اجتماعي اعضاي خانواده ، همسايگان و دوستان تلاش كند :

* تاثيرعشق دركارها:  عشق وصميميت،قادربه انجام كارهايي است كه سرپنجه ي تدبير،گاه ازانجام آن ناتوان است.

* مهربان كردن دلها به هم: كوشش كنيد هرچه بيشترمردم رابه هم نزديك كرده دل ها را به هم مهربان كنيد. رميدن دلها ازيكديگر، نتايج خوبي براي يك ملت به بارنمي آورد و بعكس پيوستن دلها به هم وگره خوردن دستها درهم وهماهنگي آوازها باهم، يك ملت را در همه ميدانها به پيش مي برد.

ب ) اهميت تشكيل خانواده را دانستن و با ويژگي هاي خانواده متعادل آشنابودن :

* مبنا بودن خانواده : مساله ي مادري، مساله­ي همسري، مساله ي خانه وخانواده،مسائل بسياراساسي وحياتي است.درهمه طرحهايي كه ماداريم ،بايستي (خانواده )مبناباشد.

ج ) خداوند را منشا حق و عدالت مي داند و در برقراري حق و عدالت تلاش مي كند : عدالت اجتماعي يعني اينكه ازهمه بركات جامعه اسلامي، همه قشرهابهره­منــدومحرومان وپابرهنــه­هاكه هميشه درطول تــاريخ پشت سر پيامبران بوده اند،به عنوان خودي هاي نهضت اسلامي ازقسط وعدالت اجتماعي بهره مندشده وبه حقوق حقه خود دست يابند.

د ) مصالح جامعه را بر مصالح فردي ترجيح مي دهد و قانون را برتر از تمايلات فردي و گروهي مي داند و آن را رعايت مي كند :

* ضرورت قانون:  اگرانقلاب درخلال ماده وقانون وآيين نامه ومقررات مجسم ومتجسدنباشد،يك چيزخيالي وبي ضابطه خواهدشد كه هركس هرطور دلش خواست،آن راتفسيرخواهدكرد.اين طور نيست. دين وشرع واسلام، همان چيزي است كه مبادي اسلامي آن راقانون كرده اند و به شماداده اند.

هـ) پايبندي به رعايت حقوق ديگران:

*رعايت حقوق متقابل بين مسلملنان- اين كه ميگوييم باهم برادرهستيم،دراسلام يك تعارف نيست،يعني حقيقتاً مسلمين نسبت به يكديگر،داراي حق برادري هستندونسبت به هم طلبكارند.همچنان كه برادران نسبت به هم،مديون يكديگرهستند و بايد نسبت به هم،حقوق متقابلي راعمل كنند.

و) درفعاليتهاي اجتماعي آگاهانه وباعلاقه مندي شركت كردن:

*همت مردم عامل تحقق اهداف- هنگامي كه مردم دركشوري براي رسيدن به يك هدف هرچند بزرگ همت بگمارند، بي گمان آن هدف برآورده شدني است

ز ) ايثار را ارزش  مي داند و هر زمان مصالح جامعه اسلامي اقتضاكند ، از خود گذشتگي نشان مي دهد : بارانقلاب ،باري است كه برروي دوش انسانهاقراردارد.انسانهابايدقدرت اراده ،گذشت وايثار،استعداد و نيروي رهائي ازآرزوهاي حقيروتوجه به آرزوها وآرمانهاي بلند، روح خشوع دربرابرخداومصالح عمومي وازاين قبيل خصلت هاراداشته باشندتا اين كه صلاحيت پيداكنندكه اين بار را بردارند.

ح) در راه خدمت به ميهن و مردم داوطلب بوده و از خود گذشتگي نشان مي دهد :*خدمت به مردم- ممكن است امروز دربرخورد با مردم، طلبكارانه برخوردكنيم.اگراين طورباشديك بيماري است. ما بايدسعي كنيم كه بامردم، طلبكارانه برخوردنكنيم و خودمان راهمچنان خادم ومخلص ودرخدمت آسايش و هدايت مردم بدانيم و دراين راه سرمايه گذاري كنيم.

·       اهداف سياسي

الف ) مباني حاكميت در نظام جمهوري اسلامي را مي داند و به آن اعتقاد دارد: تمام اصول اسلامي ،بايد به صورت عميق و راسخ ، درذهنها جا يفتد.اين كه حكومت درجامعه­ي اسلامي، بايد ازحاكميت الهي سرچشمه بگيرد، يك اصل اسلامي است، اما اين اصل اسلامي، بايد در ذهن جامعه ماعمق پيدابكند، اين كه سلطه هرعنصرغيرخدايي برانسان،..... منافي با((لقدكرمنابني آدم))است و بايد باآن مبارزه و مقابله كرد، بلاشك يك اصل اسلامي است و مردم ما، امروز به آن اعتقاددارند، چون مي بينندكه با استكبارهم مبارزه مي كنند، اما اين اعتقاد بايد در ذهنها عمق پيداكند.

ب ) آثار مثبت حكومت ديني و ولايت فقيه را در سعادت دنيا و آخرت مي فهمد : اگر ديني فقط درقلب هاباشد و عمل وحركتي درشكل نظام اجتماعي وتدبير امور زندگي با آن نباشد، اين دين طبق معرفت قرآني شكست خورده است، زيرا پيروزي حقيقي هر دين موقعي است كه بتواند حيات اجتماعي و اقتصادي، جنگ وصلح و روابط فردي واجتماعي مردم را تنظيم كند.

ج ) براي حفظ استقلال ، آزادي و عدم وابستگي از خود گذشته و ثابت قدم است : در زمينه روابط خارجي امت اسلامي بايدسعي كند روابط خود را طوري با دنياي غيرمسلمان و غيراين امت تنظيم كندكه يك ذره تحت فرمان آنها وتحت تاثيرافكارآنها قرار نگيرد و بقدر يك مختصر هم تحت تاثير سياستهاي آنها از استقلال نيفتد.

د ) با شيوه هاي استعمار نوين آشنا است و راههاي مقابله با آن را مي داند :

امروز با توجه به تشكيل حكومت اسلامي وبرافراشته شدن پرچم اسلام، يعني آن چيزي كه در طول تاريخ اسلام بعدازصدر اول تا امروز سابقه نداشته است،چنين امكاناتي در اختيار مسلمانهاست.ما ديگر حق نداريم درشناخت دشمن غفلت بكنيم و درآگاهي نسبت به جهت تهاجم دچار اشتباه بشويم.

ه ) شيوه هاي تبليغي دشمنان را مي شناسد و در مقابل آنها عكس العمل مناسب نشان مي دهد

و ) به انجام فعاليتهاي سياسي به عنوان تكليف ديني و ملي پايبند است و مسايل سياسي را تحليل مي كند

*تشريح سياستهاي ضداستكباري- سياستهاي ضداستكباري و بويژه ضدآمريكايي بايدبراي نوجوانان تشريح شودتاآنها دشمنان سياسي،اخلاقي وفرهنگي خود را بهتر بشناسد.

*محوريت درس وفهم سياسي-درس محوراصلي كارشماست، اما فهم سياسي فضاي درس شماست واگرشمابخواهيددرآينده براي جامعه اسلامي مفيدباشيد بايد درجهت اين جامعه حركت كنيد.

*درس وسياست: بايد درمتن مسايل سياسي قرارداشته باشيد، اما نه اينكه به كارسياسيتان ،آنچنان پر وبال بدهيدكه ازكاردرس بمانيد.درس،اصل ومتن كارماست

اولويتها ، اصول و سياستهاي حاكم بر جريان تعليم و تربيت

1 – توجه به مسائل ديني و اعتقادي

الف ) تهذيب نفس : ما اگر مهذب باشيم ، خواهيم توانست هستي خود را در خدمت اسلام و نظام اسلامي قرار دهيم ، ولي اگر مهذب نباشيم، آنچه كه داريم، در خدمت قرار نخواهد گرفت و چه بسا كه در جهت عكس هم قرار گيرد .

ب ) تعهد در كنار دانش : انسان صالح ، آن انساني است كه هم دانش دارد ، هم آن انگيزه و آن نيت و آن علاقه و تعهد را براي به كار برده خوب اين دانش دارد . يعني همان چيزي كه ما به آن تعهد مي گوييم . اگر اين انگيزه وجود نداشته باشد ، آن تخصصي به درد نمي خورد .

ج ) تربيت نفوس : تمام دستگاهها و تمام افراد ، بخصوص علماي اعلام و روحانيون ، بايستي روي تربيت نفوس مردم و تحقق انقلاب قلبي و اخلاقي در آنها ، مخصوصا در جوانان تلاش كنند

د ) توجه به معنويت و غيب : دنياي مادي گرا به حق از ضعف نفوذ معنويت در رنج و اضطراب بسر مي برد حال آنكه بايد به همين عامل معنوي در امور تربيتي توجه خاص معطوف شود كه مهمترين وظيفه در تربيت اطفال و انتقال مفاهيم ارزشهاست

2 – سياستها در عرصه تعليم و تربيت

الف ) محدود نبودن به مرزهاي داخلي : ماكه پيام انقلاب را مخصوص به داخل مرزهاي خود نمي دانيم و معتقديم كه اسلام متعلق به همه ملتهاي مسلمان است ، بايد آغوش خودرا بازكنيم كه مشتاقان آموزش احكام اسلام و قرآن به خانه اسلام و قرآن بيايند و به تحصيل و تعليم مشغول شوند .

ب ) جهاني و جاوداني بودن هدايت الهي : دين خدا، رستگاري را براي مردمي خــاص و زمان خاص و منطقــه­اي خاص نمي خواهد، آنرا بر مردم تحميل نمي كند و آن را مخصوص بخشي از عرصه هاي زندگي آنان نمي داند، بلكه همه مردم در همه جا و همه وقت و نسبت به زندگي فردي و اجتماعي خود، مخاطب پيامبران خدايند، و آنان با جلب ايمان و برانگيختن خرد و تلاش انسانها ، هدايت الهي را به آنان هديه مي كنند و صراط مستقيم بسوي فلاح و صلاح رادر برابر آنان مي گشايند .

ج ) عمل به تكليف ملاك اصلي كار : امام مي گفتند : مابه تكليف عمل مي كنيم ، مابراي پيروزي نمي جنگيم ، ما براي جواب دادن به خدا مي جنگيم ، خداي متعال تكليف كرده ، ماعمل مي كنيم . پيروزي داد منت پذيرش هستيم. پيروزي هم نداد، باز هم از اين كه توفيق داد به تكليفمان عمل بكنيم، منت پذيرهستيم. راز پيروزيها همين است

د ) اهميت رشد علمي زنان : نبايد زنان و دختران را از تحصيل علم باز داشت ، بايد كمك كرد تا تحصيل كنند و معرفت و بصيرت پيدا نمايند

شيوه هاي تربيتي و تعليمي 

الف ) هدايت صحيح استعدادها زمينه ظهور نوابغ : اگر استعداد كسي را مورد توجه قرار داديم و او را در همان جايي كه استعداد و ميل او هست به كار گماشتيم ، امروز هم پيدا شدن ابوعلي سيناها و محمد بن زكرياي رازي ها و امثال اينها بعيد نيست. نبايد تصور كرد كه چون امروز دنيا در علم خيلي بيشتر از ما پيشرفت كرده و ما از لحاظ علمي عقب هستيم ، پس شكوفايي نبوغها و استعدادها ممكن نيست ، نه اين طور نيست 

ب ) تربيت استعدادها در تمام زمينه ها : استادان در همه زمينه ها به آموزش و تربيت استعدادها بپردازند و سرمايه انساني سرشاري را كه در دست دارند در بناي آينده اي در خور هدفهاي بزرگ اين انقلاب بكار برند

ج ) پيراستگي سخن : آن نسلي كه مي خواهد از سخن ديني ما استفاده كند، اگر ما آن را پيراسته نكنيم، از ما نمي گذرد

ادامه مطلب